غزلغزل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

غزل زیبای زندگی

شیراز

سلام دیشب من و غزلی وبابا رضا ازشیراز اومدیم خونه چقدر مامانی خسته بودی تا رسیدیم خوابت برد ما هفته پیش چهارشنبه عصر بود(21 اردیبهشت) با بابایی رفتیم شیراز خونه (خاله ملیحه وعمو مسلم) وخونه دایی حجت یه 9روزی اونجا بودیم ،خانوم که حسابی بهش خوش گذشت با خاله وعمو هر روز بیرون رفتن!! واقعا به آدم خوش میگذره!!!!!!!!!!!!!!!!!! مخصوصا که همین یه دونه عمو وخاله رو داشته باشی و اونا هم کلی هواتو داشته باشن!!!!!!!!!! منم که بخاطر بارداری اصلا درست نمیتونستم راه برم همینکه فکر بالا وپایین اومدن از پله ها رو میکردم تفریحه زهر مارم میشد فکرش رو بکن 4 طبقه با شکم بری پایین وبیای بالا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خونه دایی حجت هم رفتیم اون...
1 خرداد 1390
1