غزلغزل، تا این لحظه: 17 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

غزل زیبای زندگی

خدای مهربان

  از خداوند خواستم تا عـادتـهای زشـتـم را ترک دهـد… خداوند فرمود: خودت باید آنها را رها کنی!! از او خواستم لااقل به من صبر عطا کند! فرمود: صبر، حاصل سختی و رنج است ، عطا کردنی نیست بلکه آموخـتـنـی است… گفتم : پس مرا خوشبخت کن! فرمود: نعمت از من ، خوشبخت شدن از تو… از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نـکـنـد! فرمود: رنج از دلبستگـیـهای دنیایی جدا و به من نزدیکـتـرت می‌کـنـد… پس از او خواستم تا روحم را رشد دهد… فرمود: نه ، تو خودت باید رشد کنی ، من فقط شاخ و برگ اضافـیـت را هرس می کنم، تا بارور شوی… از خدا خواستم حداقل کاری...
18 فروردين 1390
1